فهرست مطالب

معرفت فلسفی - سال پنجم شماره 4 (پیاپی 20، تابستان 1387)

فصلنامه معرفت فلسفی
سال پنجم شماره 4 (پیاپی 20، تابستان 1387)

  • 280 صفحه، بهای روی جلد: 6,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1387/11/10
  • تعداد عناوین: 10
|
  • صفحه 7
  • محمد سربخشی صفحه 11
    مفهوم لغوی «تشکیک»، وجه تسمیه آن و معنایش در منطق و فلسفه از جمله مسائلی هستند که برای پی گیری موضوع تشکیک نیازمند بررسی می باشند. این موضوع، که بحث تشکیک از کجا شروع شده و چگونه وارد فلسفه گردیده و به عبارت دیگر، نسبت این بحث در دو حوزه منطق و فلسفه چیست، از موضوعاتی است که این مقاله بدان پرداخته است. نقش هر یک از مکاتب سه گانه فلسفه اسلامی در پیشبرد این بحث و اقوال اختصاصی آنها تحولات متعددی در مبحث تشکیک به وجود آورده و موجب غنای آن گردیده است، از این رو، بررسی این تحولات زمینه ساز فهم بهتر مسئله تشکیک است. نکات فوق و بررسی اقوال و قول مورد قبول مطرح و ادله موید آن از جمله موضوعاتی است که این مقاله سعی می کند آنها را بررسی کند.
    کلیدواژگان: تشکیک، کثرت، مایه الامتیاز، مایه الاشتراک، عرضی، ذاتی، ماهیت، وجود
  • علی محمد قاسمی صفحه 53
    بدن ابزاری برای نفس مجرد انسانی است که به وسیله آن می تواند استعدادهای نهفته خود را متبلور و شکوفا سازد. نفس، پس از قطع علاقه از بدن، در وعائی دیگر به نام عالم «برزخ» یا عالم «مثال»، باتعلق گرفتن به «قالب مثالی» یا «جسم برزخی»، به حیات خود ادامه می دهد؛ حیاتی که همراه لذایذ یا رنج های ویژه ای است که نتیجه افکار، عقاید، اعمال، صفات و ملکات راسخ در نفوس در طول حیات دنیوی خواهد بود. این نوشتار، ابتدا به اثبات برزخ، از منظر حکمت متعالیه، قرآن و سنت می پردازد، سپس به برخی ویژگی های برزخ و برزخیان اشاره می کند، و آن گاه دیدگاه برخی از فلاسفه را که معتقدند در برزخ، «تکاملی برای افراد وجود ندارد» به نقد کشیده است. نویسنده معتقد است فلسفه، هرگز نمی تواند مدعی شود که برای برزخیان ارتقای درجه و تکامل یا سقوط بیشتر امکان ندارد، به علاوه این دیدگاه نه تنها مخالف بسیاری از روایات وارده در مورد عالم برزخ است، که با ظاهر برخی از آیات شریفه قرآنی نیز سازگاری ندارد.
    کلیدواژگان: نفس، روح، موت، توفی، بدن، قبر، برزخ، مثال
  • محمدتقی یوسفی صفحه 87
    «تناسخ» آموزه ای است که از دیرباز فکر اندیشمندان را به خود معطوف داشته؛ بحثی که در علم النفس فلسفی از جایگاه ویژه ای برخوردار است، به گونه ای که هم در فلسفه نفس بازتاب های درخور توجهی دارد و هم در دیگر مباحث فلسفی. علاوه بر این، نمی توان از بازتاب های کلامی آن نیز غافل شد. از این رو، اندیشمندان مسلمان به فراخور توان فکری خویش، به بررسی آن پرداخته اند و غالبآ به امتناع عقلی آن گرایش نشان داده اند. در این میان، شیخ اشراق به گونه ای دیگر سخن گفته است. در این مقاله، تلاش شده است تا دیدگاه ایشان با توجه به آثار وی تبیین شود؛ در این زمینه، ابتدا تاریخچه آموزه تناسخ، گرایش های گوناگون در این باره، اصطلاحات تناسخ و انواع آن و مبانی تناسخ و مبانی انکار آن، بررسی شده و در ادامه، تبیین دقیقی از دیدگاه ایشان ارائه گردیده است. در پایان، دلایل عقلی و نقلی طرفین البته بر اساس آثار شیخ اشراق ارائه شده است.
    کلیدواژگان: تناسخ، تناسخ ملکی، تناسخ ملکوتی، تناسخ صعودی، تناسخ متشابه، تناسخ نزولی، نسخ، مسخ، فسخ، رسخ
  • سیدمحمود نبویات صفحه 129
    بررسی انواع و اقسام حق یکی از مباحث مهم حوزه شناخت «حق» شمرده می شود. اصولا آیا حق منحصر به نوع واحد است یا انواع مختلفی دارد؟ در صورت منحصر نبودن حق به نوع واحد، ملاک تقسیم بندی آن چیست؟ در یک نگاه کلی می توان یازده نوع تقسیم بندی را برای حق شناسایی کرد و همراه با هریک از آن تقسیم بندی ها به بیان اقسامی چند از حق پرداخت. در این نوشتار، به برخی از آن تقسیم بندی ها و اقسام آنها پرداخته خواهد شد.
    کلیدواژگان: حق، امتیاز، حق اخلاقی، حق قانونی، حق خداوند
  • مهدی کریمی صفحه 165
    تحلیل «نیک و بد» و «گزاره های ارزشی» یکی از مباحث مهم اخلاق تحلیلی (فرااخلاق) است که امروزه از مهم ترین و بحث انگیزترین شاخه های فلسفه اخلاق به شمار می آید. گرچه این مباحث به شکل کنونی آن ساختاری نو دارد، ولی می توان بن مایه های آن را به طور پراکنده در گستره علوم و اندیشه ها تا دوردست های تاریخ جست وجو کرد. در سیر اندیشه اسلامی نیز علوم گوناگونی همچون اخلاق، اصول فقه، فلسفه و کلام بدان پرداخته و اندیشمندان متعددی درباره آن، از منظرهای متفاوت به بحث نشسته اند. محقق خراسانی (آخوند خراسانی) یکی از دانشمندان برجسته و کم نظیر علم اصول است که در این زمینه به تحلیل و نظریه پردازی پرداخته و بسیاری دیدگاه او را ابداعی در تحلیل ارزش ها دانسته اند که پیش از وی سابقه ای نداشت. وی معتقد است: «حسن» و «قبح» به معنای «ملایمت و منافرت نزد قوه عاقله»اند. آنچه در این مقاله ارائه گردیده بیان و تحلیلی است از دیدگاه ایشان درباره ارزش و ناارزش (حسن و قبح) با تفکیک سه مرحله معناشناسی، هستی شناسی و معرفت شناسی.
    کلیدواژگان: ارزش، گزاره های ارزشی، حسن و قبح، اخلاق تحلیلی، آخوند خراسانی
  • مسعود امید صفحه 193
    نظریه «فطرت» در آغاز به عنوان نظریه ای فلسفی و به منزله نظریه ای روان شناختی معرفت شناختی، که مشتمل بر عناصر و ایده های متعدد و متنوعی است، محور تحقیقات بسیاری از فلاسفه در قرن هفدهم بود. این نظریه از جمله نقاط تلاقی و چالش در گفت وگوی فلسفی و انتقادی فلاسفه اسلامی با فلاسفه غرب نیز به شمار می رود.
    این نظریه از یک سو، مسبوق به زمینه و سابقه ای تاریخی است و از سوی دیگر، خود را در اشکال گوناگون، در دیدگاه های فلاسفه و متفکران و محققان بعدی آشکار ساخته و به نمایش گذاشته است.
    این مقاله درصدد بیان زمینه تاریخی این نظریه پیش از قرن هفدهم و نیز استمرار آن در اشکال نظری، در دوره پس از آن است (البته بدون آنکه شامل نظرات فلاسفه دکارتی و کانتی شود.) این گزارش تاریخی اولا، می تواند گستره این نظریه را در اندیشه فلاسفه و محققان روشن سازد و ثانیآ، می تواند بر چالش میان فلاسفه اسلامی و برخی فلاسفه غربی، که بر محور نظریه فطرت دور می زند، نوری جدید بیفکند.
    کلیدواژگان: فطرت، دستگاه ادراکی
  • حسین کلباسی، عبدالله نیک سیرت صفحه 243
    دیدگاه رایج درباره فلسفه تحلیلی این است که فلسفه مزبور منشای انگلیسی آمریکایی دارد و راسل و مور نیز از بانیان آن هستند؛ ولی مایکل دامت معتقد است: خاستگاه واقعی فلسفه تحلیلی آلمان، و فرگه نیز موسس و پیش گام آن است؛ زیرا تحلیل فلسفی چیزی جز تحلیل اندیشه ها از رهگذر زبان نیست و این همان رسالتی است که نخستین بار فرگه آن را مطرح کرده بود.
    دامت معتقد است که فرگه با طرح نظریه «چرخش زبانی»، در آثار ماندگار خویش، به نام های «مقدمه مبانی حساب» و «مفهوم نگاری» موجب شد تا پرسش شناسایی در فلسفه کلاسیک، یعنی نسبت میان تفکر و اشیا، به مسئله رابطه زبان و دلالت و معنا تبدیل شود. مبنای این نظریه، اصل «اصالت متن» است که بر اساس آن، فقط در متن جمله است که واژه معنا می یاید؛ یعنی اندیشه ها از طریق جملات انعکاس می یابند و سخن گفتن از ساختار اندیشه، سخن گفتن از پیوند معنایی اجزای جمله است. البته، در اصل این اندیشه ها هستند که صادق یا کاذبند و جمله صرفآ معنای ثانوی، متعلق صدق و کذب قرار می گیرد. این نوع رویکرد به مسئله شناسایی، که از سوی فرگه ارائه شده، همان چیزی است که موجب ظهور فلسفه تحلیلی شده است.
    سایر اندیشمندانی که عمومآ به زبان آلمانی می نوشتند مثل بلتسانو، ماینونگ و به ویژه هوسرل نیز با طرح نظریه «حیث التفاتی»، در نظریه چرخش زبانی و در نتیجه فلسفه تحلیلی نقش بسزایی داشته اند.
    کلیدواژگان: معنا، مصداق، صدق، اندیشه، چرخش زبانی، اصالت
|
  • MuḤamad Sarbakhshi Page 11
    The literal meaning of “gradation”, the reason for its denomination, and its technical meaning in logic and philosophy are the requirements for a discussion on this concept. This article deals, in its first part, with the issue of the beginning of such an idea in philosophy, and its relation to the field of logic. Since each one of the three major schools of Islamic philosophy had their share in the development and evolution of this term, the author then turns to a discussion of their unique impact on the progress and the maturity of this subject. Critically analyzing each theory, the author tries to come up with an acceptable idea, and brings forward his reasons to support his choice.
  • MuḤammad Taqi YŪsufi Page 87
    “Metempsychosis” has been a preoccupation for those who have worked in the area of philosophical psychology since a long time. It has resonance in other philosophical investigations, as well as in theological discussions. Muslim philosophers have dealt with this issue from different perspectives, and most often have come to the conclusion that it is philosophically impossible. Shaykh Ishrāq, however, says something different in this regard. This article is an attempt at explaining Shaykh Ishrāq’s idea with reference to his original works. At the outset, the author presents a history of the idea of metempsychosis, different approaches to this theory, its various terminologies, its foundations, and the reasons behind its rejection by some scholars. At the end, he tries to elaborate on Shaykh Ishrāq’s viewpoint on the issue, as well as his evaluation of the philosophical and narrative arguments regarding the question of metempsychosis.
  • Sayed MaḤmŪd Nabaviān Page 129
    The study of the varieties of right is an important issue in understanding “rights”. Questions that arise in this regard include: is there only one type of right or has it various forms? If there is more than one type of forms, what are the criteria for differentiating among them? According to the author, from a general perspective, one can distinguish eleven classifications for “right”, each of which brings with it a set of subdivisions. In this article, however, some of these classifications and their divisions are discussed.
  • Mahdi Karimi Page 165
    An analysis of “good and bad” and “value statements” is an important issue in analytic ethics (meta-ethics) as one of the most disputed branches of philosophy of ethics. Although such issues in their current form are new to the field, their roots can be found in the history of ideas in different disciplines. In the history of Islamic thought, one can trace such issues in a variety of disciplines such as ethics, principles of jurisprudence (uṣūl al-fiqh), philosophy, and theology.Muḥaqiq Khurāsāni (Ākhūnd), a prominent figure in uṣūl, has analyzed this issue and came up with a theory that is regarded by many as an innovation without any precedent. According to him, “good” and “bad” means “sympathy and antipathy to the faculty of reasoning”. This article is an attempt to present, analyze, and evaluate this theory, while differentiating three domains of semantics, ontology, and epistemology.
  • Mas'Ūd Omid Page 193
    The theory of human nature (fiṭrat) occupied the central stage in the philosophical investigations of many 17th-century Western philosophers. It appeared as a philosophical, psychological, and epistemological theory that included a variety of elements and ideas. This theory is also considered as one of the challenging points of contact and philosophical criticism between Islamic and Western philosophies.This theory, on the one hand, had a historical background, and on the other, manifested itself differently in the viewpoints of the next philosophers and thinkers. This article is an attempt to shed light on the historical background of the theory before 17th century Europe, and to follow its course of development in the next period (without engaging in a discussion on the Cartesian and Kantian philosophers). Such an historical review is meant to achieve two goals: first, it can show the width of such a theory in the mind of different philosophers, and second, it may help better understand the challenge, between Muslim and some Western philosophers, revolving around the issue of Fiṭrat.
  • Ḥussain Kalbāsi, Abdullāh NĪksĪrat Page 243
    The normal idea about analytic philosophy is that it is of an English-American origin, and its founders are Russell and Moore. Michael Dummett considers Germany to be the real origin of analytic philosophy, and Frege to be its founder. That is because philosophical analysis is nothing more than an analysis of thought through language, and this is exactly what Frege suggested for the first time. Dummett believes that by proposing the theory of “linguistic turn” in his works such as The Foundation of Arithmetic and Begriffsschrift, Frege prompted a change of epistemic question from thought-things relation to that of language-meaning. The Basis of this theory is the “context principle”, in which a word is meaningful only in the context of a sentence; which in turn, means that thoughts are transformed in sentences, and speaking of the structure of thought is to speak of the semantic relation betwen the components of a sentence. Such an approach by Frege triggered the appearance of analytic philosophy; although other German-speaking thinkers such as Bolzano, Meinong, and especially Husserl (with his theory of “intentionality”) had their share too.
  • ABSTRACTS
    Page 4